شرط اول کامیابی در زندگی
خیلی از ما انسانها در زندگی تصمیماتی گرفته ایم و یا هدفی را دنبال کرده ایم اما از دنبال کردن آن ها تا رسیدن به نتیجه عاجز بوده ایم. فکر می کنید مشکل در کجا بوده؟
در موجودات جاندار، اعم از گیاه و حیوان، تربیت یکی از عوامل اصیل تکامل شمرده شده است. یک گل زییای بیابانی با تمام لطافت و زیباییاش چون خودرو رشد نموده و از تربیت بهره ندارد، به طور مسلم نواقصی به همراه خواهد داشت؛ و حال آنکه در صورت برخورداری از پرورش کمالاتش افزایش یافته، از نارسائی برکنار خواهد ماند.
آن دسته از روحیات ما انسانها که جزء صفات پسندیده محسوب میشود مانند اراده، اگر از اصل پرورش برخوردار نباشد، دچار نواقصی خواهد بود و این تعلیم و تربیت است که میتواند انحرافات روحی را از بین برده، آنها را تعدیل نماید. مطالعه جریانات زندگی گذشته ما آشکار میسازد که در مواردی عجولانه تصمیم گرفته، دنبال کاری رفتهایم، و یا در اوقات دیگری به جای مرحله اجرای عمل، به تفکرات وسواسی پرداخته، از مرحله عمل دور ماندهایم و در هر مورد شکستهایی نصیب ما شده است.
پس شرط کامیابی آنست که به خوبی نیروی اراده را شناخته در پرورش آن کوشا باشیم.روانشناسان هر چه را که جنبه توجه به سوی هدفی داشته باشد، بهطور سربسته بنام افعال میخوانند و به طور معمولی هر فعلی از چندین حرکت تشکیل مییابد، و یا قطع نظر از جنبش ساده موجودات یک سلولی، سایر حرکات را به چهار دسته تقسیم مینمایند، و کاملترین بخش این چهار دسته را حرکت ارادی میدانند.
چه، هدف تربیت این است که ارادههایی قوی درست کند تا انسانها بتوانند در مواقع مختلف متناسب با مقتضیات تصمیم گرفته عمل کنند، نه اینکه آنها را زیر اسارت و بندگی فرمانفرمایی نابینا که اسمش عادت است در آورد.
نیروی اراده قوه بزرگی است که هر کاری را که انسان بخواهد سهل و آسان میکند. معروف است که انسان همان است که خودش میخواهد.
انسان هر اندازه عاداتش زیادتر باشد. استقلال و آزادیش کمتر است. عقیده او اینست که عادات مقدمه فکری و ارادی فعل را از میان برده، آنرا خود به خود میسازد و انسان را مانند ماشین آلات اجرای حرکاتی معین نموده، روح ابتکار و حس مسؤلیت را در او میکشد. روانشناسان «فعل ارادی» را مظهر شخصیت میدانند زیرا هر کس در مقابل پیشآمدها مراجعه به ذخیره ذهنی خود کرده، از تجارب گذشته الهام یافته، به یاری آنها تصمیم میگیرد. این تصمیم و عزم که از عمق هستی معنوی هر کس بیرون میآید، تنها مربوط به عوامل مؤثر آن نیست، بلکه تعلق به خود انسان داشته و شخصی اوست.
شاید بسیاری از افراد تصور کنند که دارای ارادهای قوی هستند و حال آنکه یک مطالعه عمیق آشکار میسازد که افراد دارای اراده ضعیفی هستند، و فقط عده نادری یافت میشوند که دارای اراده آهنین و خلل ناپذیر میباشند.
در تشریح این موضوع باید گفت: ارادههایی که از عموم افراد صادر میگردد، بیشتر اوقات انحرافی است. اراده دارای مراحل چهارگانه است که باید به اندازه لزوم، آن جهات رعایت گردد، و کوچکترین مسامحه در مقدمات اراده ممکن است عامل انحراف شده، زیانبخش باشد. مثلا عدهای در اتخاذ تصمیم دچار وسواس و تردید میگردند، یعنی زمانی که باید برای تأمل در نظر گرفته شود، بیش از حد لازم رعایت میشود، در نتیجه اینگونه افراد دچار وسوسه و خیالات واهی شده، از گرفتن تصمیم باز میمانند؛ و اگر در مدت عمر کارهایی را انجام دادهاند توأم با دلهره و اضطراب بوده است. همه از هفت شهر عشق میگذرند ولی اینگونه افراد در خم یک کوچه میمانند.اینگونه افراد از انجام هر کار مهمی که باعث پیشرفت و تکاملشان است باز میمانند.
در برابر این عده گروه دیگری وجود دارند که دچار یک نوع انحراف شتابزدگی میباشند. این اشخاص در اتخاذ هر نوع
تصمیمی بیمطالعه و دقت فورا تصمیم میگیرند، زود اراده کرده، زود هم پشیمان میگردند. عیب این عده اینست که گنج و بیفکر بوده هیچ نوع تفکر و تأملی در کارشان وجود ندارد.
بر اساس همین اصل روانشناسان در فصول معینی از امراض اراده سخن رانده، نواقص آنرا آشکار نمودهاند، و همین کندروی و روح تردید را جزو امراض اراده قلمداد کردهاند.
اصل مهمی که باید مورد نظر مربیان قرار گیرد، این است که باید سعی کنند اطفال را طوری تربیت نمایند که هر کاری ولو بسیار کوچک از آنها سر میزند، بر خواسته از نیروی تأمل و تفکر باشد؛ تا کودک، خود را برای گرفتن هر نوع تصمیم و اراده در مسائل اساسی و بزرگ آمادهتر سازد.
کودکانی که همیشه به دستور اولیاء خود نفی و اثبات مینمایند، و هیچگاه دستگاه فکری و تعقل آنان به کار نمیافتد، پس از مدتی که مجبور میشوند براساس فعالیت شخصی خود زندگی کنند، فاقد هر نوع ابتکار و قدرتی بوده، بر حل مشکلات توانا نخواهند بود.
همانطور که باید کودکان را از اندیشه و تفکر زیاد بازداشت- چه در اثر ممارست بر این کار، کم کم روح شکاکی و محافظه کاری افراطی در آنان بوجود میآید- باید به آنها خاطر نشان ساخت که پس از تأمل لازم، باید زود تصمیم گرفته، به عمل بپردازند و قاطعیت داشته باشند.
ناگفته نماند که شجاعت و سرعت در اتخاذ تصمیم در همه جا، خاصه در موارد مشکل، امری است بسیار نیکو، و همچنین پایداری و استواری در عزم یکی دیگر از کمالات انسانی است.
شجاعت در اتخاذ تصمیم تا حدودی مربوط به حالت مزاجی و استعداد بدنی است، کسانی که جسماً قویترند، با ارادهتر و فعالتر میباشند، زیرا کسی که سالم نیست از تصور کارهای بزرگی که همت میخواهد و کوشش و استقامت زیاد لازم دارد، به وحشت میافتد، و هر چند موضوع، مورد علاقه او باشد، باز از گرفتن تصمیم شانه خالی میکند، و اگر تصمیم بگیرد؛ در ضمن اجرای آن، کوشش و مجاهده را فوق طاقت خود یافته، آن را نیمه کاره خواهد گذاشت، و فسخ عزیمت خواهد نمود.
بنابراین لازم است، به تربیت بدنی اطفال نیز توجه مخصوصی مبذول داشت. البته منظور اینست که کودکان به تناسب استعداد بدنی و خصوصیات مزاجی خود، به ورزشهایی وادار شده کمکم دارای عضلات قوی و اعصاب محکم بشوند، چه بیشک این امر در چگونگی روحیات و در کیفیت افعال ارادی تاثیر کلی خواهد بخشید.